چگونه جرات «نه گفتن» را پیدا کنیم؟
تاریخ انتشار: ۵ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۹۱۱۵۷
مهارت نه گفتن چیست؟ چرا باید «نه» بگوییم؟ انواع «نه گفتن» چرا نمیتوانیم «نه» بگوییم؟ چگونه مهارت نه گفتن را در خود تقویت کنیم؟ به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از فرارو، چرا بسیاری از ما قادر نیستیم در مقابل درخواستهای دیگران «نه» بگوییم؟ چرا «نه گفتن» را یک مهارت میدانند و چطور میتوان این مهارت را در خودمان تقویت کنیم؟ مهارت نه گفتن چیست؟ «نه گفتن»؛ یعنی وقتی درخواستی از ما میشود که مورد پذیرش ما نیست، بدون اینکه به خود و دیگران آسیبی برسانیم، مخالفت خود را به صورت فعال و آشکار با موضوع مورد نظر ابراز کنیم، به صورتی که فرد درخواست کننده به روشنی پاسخ منفی ما را دریافت کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«نه گفتن» فقط مختص به رفتار و تعاملات اجتماعی ما با دیگران نیست و گاه لازم است از آن برای رفتارها و درخواستهای خودمان نیز استفاده کنیم. به عبارت دیگر ما با دو نوع «نه گفتن» روبرو هستیم که یکی در قبال درخواستهای دیگران و دیگری در مقابل درخواستهای خودمان است.
۱. نه گفتن به دیگران: معمولترین و اصلیترین مشکل افراد در نه گفتن مربوط به تعامل با دیگران است که بسیاری از ما ممکن است بارها با آن مواجه شده باشیم. وقتی فاقد قدرت نه گفتن باشیم، معمولا اطرافیان و حتی افراد غیر آشنا بهراحتی هر درخواستی را از ما میکنند و انتظار دارند که ما نیز این درخواست را اجابت کنیم. درک این مسئله هنگامی آشکار میشود که چنین افرادی با حلقهای از اطرافیان متعدد در ارتباط باشند که هر یک از آنها نیز درخواستی داشته باشد.
۲. نه گفتن به خود: هر فرد برای خود اهدافی را در نظر میگیرد و بر این اساس تصمیماتی اتخاذ میکند. برای عملی کردن تصمیمات و کسب موفقیتهای بیشتر خود لازم است با هر آنچه در ارتباط با خود است و مانع عملی شدن تصمیمات او میشود، مبارزه کند. در چنین حالتی گاه فرد باید برای رسیدن به خواستههایش «نه گفتن» به خود را نیز به کار بگیرد. فردی را تصور کنید که تصمیم گرفته است با اجرای یک رژیم غذایی مناسب مقداری از وزن خود را کاهش بدهد. کاهش دادن وزن هدف اساسی اوست که برای رسیدن به آن باید دست از برخی رفتارهای خوردن بردارد. مثلا از خوردن شیرینیجات دست بردارد؛ یعنی در مواقعی که هوس شیرینی خوردن به سرش میزند، بتواند به خود «نه» بگوید.
چرا نمیتوانیم «نه» بگوییم؟ ما به دو دلیل تمایلی به نه گفتن نداریم یا بهتر است بگوییم به دو دلیل نه گفتن برایمان دشوار است:۱. دلایل درونی: ما در فرهنگی بزرگ شدهایم که احترام، کمک و یاریرسانی، همدلی، دستگیری، سکوت در برابر بزرگتر، دفاع نکردن از حق خود و… ارزش به حساب میآیند. از کودکی یاد گرفتهایم که چنین کنیم و حالا اگر بخواهیم مخالف این آموزهها رفتار کنیم، وجدانمان ناراحت میشود. از کودکی وقتی ما میخواستیم نه بگوییم، معمولا پدر و مادر این کار را نوعی بیاحترامی و بیادبانه در نظر میگرفتند. از آن بدتر وقتی بود که به درخواست خود پدر و مادر نه بگوییم و در آن صورت حتما به عنوان فرزندی گستاخ شناخته میشدیم. بر همین اساس یک سری باور شکل میگیرد که نه گفتن زیاد خوب نیست و باید در بیشتر موارد بله بگوییم، وگرنه همان بچه بیادب و گستاخ خواهیم بود.
۲. دلایل اجتماعی: اگر فردی که از ما تقاضایی دارد، آشنا باشد یا بعدها کارمان پیش او گیر باشد، نه گفتن برای ما ایجاد دردسر خواهد کرد. گاه ترس از طرد شدن از دیگران یا دوستان نیز نه گفتن را دشوار میکند. این موضوع بهخصوص در میان نوجوانان و جوانان بسیار شایع است تا جایی که در برخی از موارد به سلامت خود آسیب میزنند. به عبارت بهتر ترس طرد شدن از گروههای اجتماعی که در آن هستیم، سبب میشود نه گفتن به درخواستهای اعضای گروه برای ماه سخت شود. گاه حتی خودنمایی نیز سبب میشود نه گفتن را کنار بگذاریم و به درخواستهای دیگران جواب مثبت بدهیم؛ زیرا میخواهیم خود را فردی قابل اتکا و یا مثبت جلوه بدهیم.
چگونه مهارت نه گفتن را در خود تقویت کنیم؟ ۱. قبول کنید که هر کاری را نمیتوانید انجام بدهید: «بله» گفتن به دیگران ممکن است باعث شود که شما تقریباً هیچ وقتی را برای خود در اختیار نداشته باشید. ممکن است شما برای کمک به دوست خود در فروش محصولاتش، کمک به همکارتان در مدیریت یک پروژه جدید و یا برای رنگ آپارتمان بستگانتان به آنها «بله» گفته باشید. این به معنای صرف زمانتان برای کارهایی است که مربوط به شما نیست و به این شکل زمان کمتری برای خود خواهید داشت و چه بسا که کارهای خودتان نیز عقب بیفتد. به طور منطقی شما نمیتوانید زندگی خود را صرف انجام کارهای دیگران کنید؛ پس معقولتر این است که اگر این درخواستها باعث درگیر شدن زندگی روزمره شما شود، آنها را بهسادگی رد کنید و «نه» بگویید؛ زیرا هیچکس قادر نیست همه کارها را انجام بدهد.۲. باور داشته باشید که آدم خودخواهی نیستید: یکی از دلایل عمدهای که افراد نمیتوانند بدون احساس گناه جواب منفی بدهند، این است که احساس میکنند خودخواهانه رفتار میکنند و باعث میشوند افرادی را که به کمک آنها نیاز دارند، رد کنند. اما واقعیت این است که با نگاهی به گذشته خود و رفتارهای متقابل با دیگران بهسرعت خواهد فهمید که این کار شما خودخواهی نیست و شما هرگز چنین شخصیتی نداشتهاید. به شرایط خود و درخواست طرف مقابل دقت کنید و از خود بپرسید که آیا نه گفتن به درخواستی که نمیتوانید انجام بدهید، شایسته این است که شما را خودخواه خطاب کنند؟
۳. قبول کنید که نمیتوانید همه را راضی نگه دارید: شما نمیتوانید همه کسانی را که در زندگیتان هستند، راضی و خشنود نگه دارید و باید خط قرمزی برای دیگران قائل شوید. شاید فکر کنید که با نه گفتن و ناامید کردن دیگران احترام آنها را از دست میدهید؛ ولی اینگونه نیست. اگر کسی گمان کند شما به همه خواستههایش جواب مثبت میدهید، شاید بخواهد با خواستههای غیرمنطقی از شما سوءاستفاده کند. به افرادی که واقعا برایتان مهماند، اهمیت ویژهای بدهید و تلاش کنید آنها را خوشحال نگه دارید.
۴. به جنبههای مثبت «نه گفتن» فکر کنید: مجبور نیستید که به «نه» به عنوان یک چیز بد نگاه کنید. هر گاه به درخواستی نه بگویید، میتوانید به کارهای دیگری بله بگویید که مزایای زیادی برایتان دارد. با این روش پس از پاسخ منفی کمتر احساس گناه میکنید. به عنوان مثال ببینید که با نه گفتن چه چیزهایی به دست میآورید:
ــ به جای انجام کاری که به آن علاقهای ندارید، میتوانید وقت بیشتری را با دوستان و خانوادهتان بگذرانید و از آن لذت ببرید.
ــ با این کار به خودتان، تفریحاتتان و کارهایی که دوست دارید، بله گفتهاید.
ــ به زندگی آرام و چیزهای مهم اطرافتان بله گفتهاید، نه کسانی که کم اهمیتترند.
ــ میتوانید به کارهای منطقی و متناسب با خودتان بله میگویید و مجبور نخواهید شد که به خاطر نداشتن توانایی در نه گفتن، بیش از اندازه کار کنید یا کارهایی را انجام بدهید که به شما ارتباطی ندارد.
۵. دلیل ناراحتی خود از نه گفتن را پیدا کنید: چرا با جواب منفی به دیگران احساس ناراحتی میکنید؟ آیا میترسید که طرف مقابل دیگر با شما حرف نزند؟ آیا فکر میکنید که با دادن پاسخ منفی، فردی خودخواه به نظر میآیید؟ وقتی بفهمید دقیقا چه چیزی باعث ناراحیتان میشود، میتوانید منطقیتر به شرایط نگاه کنید. اگر میترسید با نه گفتن به یک فرد توجهاش را از دست بدهید، وقت آن است که در رابطهتان با آن فرد تجدید نظر کنید.
۶. تاکتیکهای مختلفی را که افراد برای مجبور کردن شما به گفتن «بله» استفاده میکنند، بشناسید: اگر بتوانید روشهای مختلفی را بشناسید که افراد ممکن است با استفاده از آنها شما را وادار به «بله» گفتن کنند، گفتن «نه» برای شما آسانتر میشود؛ زیرا این بار میدانید آن فرد فقط سعی دارد به نوعی احساسات شما را به کنترل خویش درآورد. برخی از روشهایی که باعث میشوند خلاف میلتان جواب مثبت بدهید، عبارتاند از:
ــ قلدری کردن: گاه دیگران تلاش میکنند تا با قلدری، بدجنسی یا بیادبی از شما جواب مثبت بگیرند. باید در این مواقع با خونسردی و بیتوجهی به لحن بیادبانه آنها پاسخ منفی بدهید.
ــ ناله کردن: فرد با ناله و شکایت و حتی بدون درخواست به گونهای رفتار میکند تا شما داوطلبانه به او کمک کنید. در این مواقع بهتر است موضوع صحبت را عوض کنید. مدتی با آن فرد ارتباط نداشته باشید یا به او بگویید از اینکه در این وضعیت قرار گرفته است، ناراحتید.
ــ ایجاد عذاب وجدان: برخی تلاش میکنند تا با گفتن چیزهایی مانند اینکه هیچ وقت کمک نمیکنید یا در تنگنا پشتش را خالی میکنید، شما را دچار عذاب وجدان کنند. در این مواقع با آرامش دفعات قبلی را که به او کمک کردهاید، یادآوری کنید و بگویید این بار قضیه فرق میکند و نمیتوانم به شما کمک کنم.
ــ تعریف و تمجید: ممکن است فردی با تعریف کردن از شما و گفتن اینکه «چقدر شما در انجام فلان کار فوقالعاده هستید» یا «چه فرد باهوشی هستید»، از شما چیزی درخواست کند. در این مواقع از تعریف و تمجید طرف مقابل شرمنده یا جوگیر نشوید و جواب مثبت ندهید.
۷. با آرامش صحبت کنید: وقتی در مقابل درخواستی قرار میگیرید، سعی کنید که با آرامش، محکم و واضح صحبت کنید. اگر در صدایتان احساسات، ناراحتی یا تردید باشد، طرف مقابل از این ضعفتان استفاده میکند و میکوشد تا شما را تحت تأثیر قرار بدهد. اگر آرامش در صدایتان مشخص باشد، طرف مقابل میفهمد که شما فرد معقولی هستید و امکان دارد گاهی هم نه بگویید. اگر صدایتان را بالا نبرید یا صدایتان ناراحت به نظر نیاید، احتمال بیشتری دارد که طرف مقابل توضیحاتتان را بپذیرد.۸. زبان بدن را جدی بگیرید: صاف بایستید و بازوهای خود را در کنارتان نگه دارید یا برای تأکید بر سخنان خود از حرکات دست استفاده کنید. هنگام گفتن «نه» با فرد مورد نظر تماس چشمی برقرار کنید تا نشان بدهید منظور شما دقیقاً چیست. با دستها یا جواهرات خود بازی نکنید؛ زیرا در این صورت به نظر میرسد که از تصمیم خود مطمئن نیستید. دستان خود را جلوی سینهتان جمع نکنید یا طوری برخورد نکنید که انگار از تصمیمتان ناراحت هستید و میتوان نظرتان را تغییر داد.
۹. بیش از اندازه عذرخواهی نکنید: اگر از اینکه نمیتوانید جواب مثبت بدهید، واقعا ناراحت و متأسف هستید، فقط یک «متأسفم» ساده بگویید. با عذرخواهی بیش از اندازه قاطع نبودن و ضعف شما آشکار میشود. در این حالت طرف مقابل تصور میکند با اصرار بیشتر میتواند شما را متقاعد کند و شما نیز با امتناع از انجام درخواست احساس بدتری خواهید داشت. اگر بیش از اندازه عذرخواهی کنید، طرف مقابل تصور میکند که با جواب منفیتان دارید در حقش کار اشتباهی انجام میدهید.
۱۰. علت نه گفتن خود را توضیح بدهید: دادن یک توضیح مختصر میتواند به شخص بفهماند که چرا شما نمیتوانید کاری را که او میخواهد، انجام بدهید. لازم نیست در این مورد زیادهروی کنید، فقط ارائه یک یا دو جمله توضیح میتواند به شخص کمک کند تا بفهمد که شما برای انجام این کار وقت ندارید. لازم نیست دروغ بگویید یا بهانهجویی کنید، فقط علت نه گفتن خود را خیلی رو راست بگویید.
۱۱. به طرف مقابل گزینههای جایگزین را پیشنهاد بدهید: اگر هنوز هم در مورد نه گفتن احساس گناه میکنید و واقعاً آرزو میکنید که بتوانید به فرد کمک کنید، میتوانید راهحلهای جایگزین دیگر را برای کارهایی که میتوانید بکنید، ارائه بدهید. اگر واقعاً میتوانید به طریقی دیگری به فرد کمک کنید، پس از ذکر آن نترسید و ببینید آیا این راه جایگزین میتواند برای هر دوی شما مفید باشد.
منبع: فرارومنبع: اقتصاد آنلاین
کلیدواژه: نه گفتن اخبار عمومی درخواست های دیگران مقابل درخواست بیش از اندازه مهارت نه گفتن انجام بدهید نه گفتن نه گفتن نه گفتن طرف مقابل جواب مثبت نگه دارید جواب منفی پاسخ منفی کار هایی صدای تان کار ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۹۱۱۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گنج داریوش سوم هخامنشی؛ گنجینهای عظیم که هنوز پیدا نشده است
گنج داریوش سوم هخامنشی که قرار بود برای جمعآوری لشکری انبوه توسط او صرف شود، یکی از بزرگترین گنجهای گمشده ایران محسوب میشود.
به گزارش گجت نیوز، اسکندر مقدونی در زمان تسخیر سرزمینهای پادشاهی هخامنشی و تصاحب غنایم شوش، ایسوس (شهری در ترکیه امروزی)، دمشق و پارسه (تخت جمشید)، بخش مهمی از گنجینه هخامنشیان را به دست آورد؛ اما آنچه که بهعنوان گنجینه داریوش سوم مانند رازی در دل تاریخ گم شده است، میتواند یکی از بزرگترین و ارزشمندترین گنجهای ایران باشد.
گنج داریوش سوم هخامنشی کجاست؟اگر از خود میپرسید بزرگترین گنج گمشده ایران چیست و مربوط به کدام دوره است؟ یک پاسخ ممکن برای این سوال میتواند گنج رازآلود و گمشده داریوش سوم، آخرین پادشاه هخامنشی باشد.
تردیدی نیست که اگر داستان گنجینه آخرین پادشاه هخامنشی واقعیت داشته باشد، این گنج میتواند یکی از مهمترین و ارزشمندترین گنجهای ایران باشد.
گنجینه داریوش، ثروت تاریخی خاندان هخامنشیان بوده که در طول سالها جمعآوری شده بود و اگرچه اسکندر بخشهایی از آن را تصاحب کرد، اما داریوش سوم در جریان فرار خود بخش عمده آن را با هدف تشکیل ارتشی بزرگ برای مقابله با اسکندر حمل میکرده است.
داریوش سوم کیست و چگونه به پادشاهی رسید؟داریوش سوم معروف به دارا، آخرین پادشاه شاهنشاهی هخامنشی محسوب میشود که از ۳۳۶ تا ۳۳۰ قبل از میلاد سلطنت کرد. او فرزند آرشام و سیسی گامبیس و آخرین پادشاه رسمی هخامنشی بود.
داستان داریوش سوم در زمان پادشاهی اردشیر سوم آغاز میشود. بنا بر اسناد تاریخی، در زمان آغاز سلطنت اردشیر سوم و تصمیم او برای حذف دیگر شاهزادگان رقیب، خبری از داریوش نبود و این میتواند حاکی از این باشد که نقش و رده داریوش در آن زمان چندان حائز اهمیت نبوده است.
با وجود این، شاهزاده جوان هخامنشی در نبرد با کادوسیان تواناییهای خود را اثبات کرد؛ بهنحوی که اردشیر سوم، داریوش را دلیرترین پارسیان نامید و به مقام ساتراپی ارمنستان برگزید.
بعدها اما، باگواس، وزیر بزرگ دربار هخامنشی، اردشیر سوم را مسموم کرد و پسرش ارشک را بر تخت نشاند. طولی نکشید که وزیر خائن ارشک را هم مسموم کرد و تصمیم گرفت ساتراپی ارمنستان یعنی داریوش را بر تخت بنشاند تا بتواند او را بازیچه کرده و کنترل کند. باگواس اما به خواسته خود نرسید و این داریوش سوم بود که وزیر خائن را به قتل رساند.
در سال ۳۳۰ پیش از میلاد و در شرایطی که پادشاهی هخامنشی بعد از دو شکست پیاپی در نبرد با اسکندر، در خطر سرنگونی توسط ارتش مقدونی قرار داشت، داریوش تصمیم گرفت در هگمتانه در ماد، ارتش بزرگ دیگری برای نبرد با اسکندر تشکیل دهد. اما حمله اسکندر به این سرزمین، نقشه داریوش را عقیم کرد و به همین دلیل شاهنشاه با برادرزادهاش به نام بسوس و جمعی از بزرگان هخامنشی از ری به سمت شرق حرکت کرد.
در مسیر و در حوالی دامغان، بسوس از ترس نزدیک بودن لشکر مقدونی به شاه خیانت کرده، او را زخمی کرد و به باختر رفت تا به عنوان اردشیر پنجم، پادشاه جدید هخامنشی حکومت کند.
از سوی دیگر و در همین شرایط، اسکندر به کاروان داریوش سوم رسید؛ اما در این زمان شاهنشاه فوت کرده بود. پس او برای مشروعیت بخشیدن به فتوحات خود، ابتدا جسد شاه را با احترام و تشریفات دفن کرد و سپس به تعقیب بسوس یا اردشیر پنجم رفت تا او را مجازات کند.
ماجرای گنج داریوش سوم چیست؟بنا بر اسناد تاریخی، اسکندر در پارسه حدود ۹ هزار تالنت طلا و ۴۰ هزار تالنت نقره به دست آورد. تالنت در معیارهای وزنی امروزی، چیزی برابر با ۲.۲۶ کیلوگرم است و با این اوصاف باید گفت اسکندر از تنها یکی از شهرهای بزرگ پادشاهی هخامنشی، حدود ۱۰۰۰ تن جوهرات و غنیمت بهدست آورد.
دیودور سیسیلی، مورخ مشهور یونانی در اینباره نوشته که اسکندر بعد از تصرف پارسه، غنیمتها را بر بیش از ۳ هزار شتر بارکش و ۱۰ هزار جفت قاطر (یعنی ۲۳ هزار حیوان بارکش) سوار کرد و به کشور خود برد.
با وجود این، همه اینها تنها بخشی از ثروت بیکران پادشاهی هخامنشیان بود؛ چرا که داریوش سوم قبل از رسیدن اسکندر به پارسه، با کاروانی از گنجینههای مهم به پایتخت تابستانی قلمرو خود یعنی هگمتانه رفت.
گفته میشود داریوش سوم پیش از مرگ و در شرایطی که احساس خطر کرده بود، دستور داد تمام طلاها، نقرهها و اشیای قیمتی را در اطراف این شهر دفن کنند. این موضوع سبب شد تا اسکندر بعد از تصرف هگمتانه، هیچ اثری از گنج بزرگ داریوش سوم پیدا نکند.
بهگفته پژوهشگران تاریخ، گنج داریوش سوم چیزی معادل نیمی از کل دارایی خاندان هخامنشی بوده و قرار بوده برای بازسازی ایران و جمعآوری یک لشکر بزرگ برای مقابله با اسکندر صرف شود.
لازم به ذکر است، تمام تلاشها برای یافتن گنج داریوش سوم تا امروز بینتیجه بوده و هیچکس نتوانسته رد یا نشانی از آن پیدا کند.